بیوگرافی حمیدرضا خزاعی
حمید رضا خزاعی در پنجم مهر ماه سال 1334 در دولت آباد، مرکز شهرستان زاوه چشم به جهان گشود. او فرزند پروین خانم و علی خان خزاعی است. نسبش از سمت پدر به حسین خان یاور (پسرعلی بیگ)و ماه جان (دختر عطاخان سردار) و از سمت مادر به علینقی خان میر پنج و خدیجه خانم می رسد.
این عکس در نوروز 1391 در شهر میبد، استان یزد گرفته شده است.
دوران کودکی حمیدرضا خزاعی در دولت آباد گذشت، کودکی که سرشار از خاطره است و شاید روزی روزگاری تمامی این خاطرات به رشته ی تحریر درآید. (البته بخش کوچکی از آن نوشته شده و در همین سایت در دسترس علاقه مندان است.) وی در سال هزار و سیصد و چهل و پنج شمسی، در سن یازده سالگی همراه با خانواده دولت آباد را ترک کرده و به مشهد نقل مکان کردند، هنوز سالی نگذشته بود که دوباره اسباب سفر بستند و از مشهد به بجنورد و دوباره از بجنورد به مشهد مهاجرت کردند. مهاجرت میان بجنورد و مشهد چندبار تکرار شد. و عاقبت شهر مشهد بود که زیستگاه دائمی او و خانواده گردید.
حمیدرضا خزاعی در پنج سالگی
دوران نوجوانی و بخشی از دوران جوانی خزاعی به تحصیل گذشت و مثل خیلی¬ های دیگر از هم نسل هایش در کنار درس و مشق و خواندن کتاب، در تابستان¬ ها مشغول به کارهای پراکنده ای می شد که مهمترین آن ها کتاب فروشی در کنار خیابان¬ ها بود. همانطور که پیشتر از این خودش گفته است: «او با کتاب به دنیا نیامده، اما با کتاب بزرگ شده است.
حمیدرضا خزاعی فارغ التحصیل رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران است وی پس از پایان یافتن تحصیلات در شرکت «مهندسین مشاور طوس آب» مشغول به کار گردید و مسئولیت تمامی مطالعات اجتماعی و جمعیتی این مشاور تا سال 1390 بر عهده ی او بود. وی در این سال همکاری اش را با طوس آب قطع کرد و به جمع همکاران «مهندسین مشاور ری آب» پیوست، همکاری با ری آب هنوز ادامه دارد. همکاری با طوس آب و ری آب برایش شرایطی فراهم آورد تا سفرهای بسیار زیادی به شهرها و روستاهای خراسان و دیگر نقاط کشور داشته باشد. حاصل این سفرهای پرطول و دراز، گردآوری اطلاعات فرهنگی اجتماعی بسیار زیادی از گوشه گوشه ی خراسان بود.
او درسال 1361 با دختر عمویش ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند پسر است، به نام های نیما، سیاوش و سهراب
حمیدرضا خزاعی هم زمان با فعالیت های شغلی که چرخ زندگانی را باید بچرخاند، نوشتن، نقاشی کردن، عکاسی و . . . را فراموش نکرده است. حاصل این تقلا را می توان در خلق آثاری متعدد بازخوانی کرد. وی در سال 1367 همراه با محمود دولت آبادی، اصغر الهی و . . . مجموعه داستان «دریچه تازه» و سپس در سال1369 همراه با هوشنگ گلشیری، و . . . مجموعه داستان «خوابگرد و داستان های دیگر» را به چاپ رساند. در همین راستا در سال 1372 اولین مجموعه داستان مستقل خود با نام «نقش خیال» و در سال 1373 اولین مجموعه شعر مستقل خود با نام «باغ سرخ و سبز» را منتشر کرد. وی در حدفاصل سال های 78 تا 84 مشغول به نگارش و چاپ مجموعه ای بزرگ از افسانه ها با نام «افسانه های خراسان» شد. البته کار گردآوری افسانه ها از سال ها قبل آغاز شده بود و هنوز هم تداوم دارد. نتیجه این تقلای چند ده ساله، حدود چهارصد ساعت افسانه ی ضبط شده است که بخشی از آن ها استخراج، تدوین و چاپ شده است. (تا کنون ده جلد از این مجموعه ی بزرگ که قرار بود دائره المعارفی از افسانه های خراسان شود از چاپ خارج شده است.) و بقیه ی افسانه ها انگار منتظر گشایشی اقتصادی هستند تا جامه ی چاپ و کتابت برتن کنند. به قول معروف آدمیزاد به امید زنده است. بله داشتم درباره ی مجموعه افسانه های خراسان می گفتم: جلد اول تا چهارم این مجموعه به افسانه های نیشابور، جلد پنجم به افسانه های تربت حیدریه، جلد ششم به افسانه های تایباد، جلد هفتم به افسانه های اسفراین، جلد هشتم به افسانه های سبزوار، جلد نهم به افسانه های بیرجند، قاین و نهبندان و جلد دهم به افسانه های طبس می پردازد .
از جمله کارهای چاپی دیگر حمیدرضا خزاعی باید به کتاب هایی نظیر ترانه ی کبوتران تاریک (گزیده ای از شعر امروز ایران و جهان به انتخاب حمیدرضا خزاعی)،
زیباترین افسانه ها که خود مجموعه ای بزرگ و شامل هفت جلد است (افسانه پریان، افسانه های طنز، افسانه شعرها، افسانه گل ها، افسانه کچل ها، افسانه عیاران، افسانه های شاه عباس، )،
کودکانه ها این مجموعه شامل سه جلد کتاب کودک است که سه افسانه همراه با تصاویری رنگی برای کودکان بازنویسی و منتشر شده (افسانه خون برفی، افسانه آدم چوبی و افسانه محبت)است.
افسانه های شاهنامه شامل چهار جلد کتاب با نام های ( افسانه های ایران زمین، افسانه زال و رودابه، افسانه رستم و افسانه سیاوش)است.
لالایی هامجموعه ای نسبتا بزرگ از لالایی های کل کشور است. بیشتر این لالایی ها آوانویسی شده اند تا خواننده در خواندن آن ها به بی راهه نرود.
رمان یا داستان بلند «عروس باران» که عشق بزرگ خزاعی است و سال ها طول کشید تا این داستان از ذهن به عین برسد.
حمیدرضا خزاعی در سال 94 سه جلد کتاب با نام های «افسانه باران یا باران خواهی در ایران»، «تاریخ شفاهی و مکتوب نهرین طبس» و «سازه های آبی شگفت انگیز قاین» را به چاپ رساند.این مجموعه سه کار تحقیقاتی بزرگ است که برای موسسه بین المللی قنات تهیه و تدوین شده است.
این عکس در سال 1384 در کنار خرابه های روستای عمرانی شهرستان گناباد گرفته شده است. این روستا با اندکی فاصله از جاده در نزدیکی پلیس راه گناباد واقع شده است. حمام، آب انبارها و بسیاری از خانه ها، کوچه ها و ساباط ها هنوز سرپا هستند اما در برابر زمان کمر خم کرده و در حال نابودی هستند.
حمیدرضا خزاعی علاوه بر آثار فوق در همایش های بسیاری نیز شرکت داشته است او در سال 81 در همایش بین المللی «انسان و آب» که توسط میراث فرهنگی و با حضور کارشناسانی از سراسر دنیا در شهر رامسر برگزار گردید، وی در این همایش مقاله ای تحت عنوان «روش های سنتی انتقال آب در خراسان » را ارائه داد. علاوه بر این او بر روی مسائل مختلفی نظیر «مطالعات اجتماعی ساكنان منطقه ی گمبيري افغانستان»، «جداسازي آب شرب از بهداشتی بر روي ساكنان شهرهای فردوس و بجستان»، «مطالعات اجتماعی ساكنان جزيره ی قشم با تكيه بر سازه های آبی تاريخی جزيره»، «پرونده ثبت میراث جهانی قنات گوهر ریز جوپار- کرمان» « پرونده ثبت جهانی قنات زارچ» و بسیاری مطالعات اجتماعی دیگر که ذکر آن ها در این مقال کوتاه نمی گنجد.
در پایان به جرئت می توان گفت: حمیدرضا خزاعی به تمامی روستاهای خراسان، سفر کرده است و پای نقل افسانه گوهای بسیاری نشسته و بسیاری از افسانه های خراسان و باورهای مردمان این سامان را ضبط و ذخیره کرده که خودگنجینه ی بزرگی ست که علاوه بر حفظ ادبیات شفاهی، خود دائره المعارفی بزرگ ازگویش¬ های مختلف خراسان است. . . خزاعی علاوه بر موارد فوق کاری بزرگ بر روی کاریزها، بندها و چشمه های خراسان نیز انجام داده که بخش ناچیزی از آن چاپ و بقیه هنوز روی چاپ به خود ندیده اند.