سابقه تاریخی شهر فردوس
پژوهش از حمیدرضا خزاعی
سابقه ی تاریخی شهر فردوس
پدید آمدن یا شکل گیری شهر فردوس تاریخ روشن و دقیقی ندارد . این شهر تا همین گذشته های نزدیک با نام « تون » شناخته می شد . در سال 1308 با درخواست مردم و تصویب هیئت دولت وقت « تون » به « فردوس » تغییر نام پیدا کرد .
در ارتباط با نام تون و وجه تسمیه ی آن اتفاق نظر وجود ندارد . واژه ی تون در فرهنگ لغات معاصر به معنی « روده ی پاک نکرده » ، « زهدان » ، « گلخن حمام » ، « جامه ی شبرو » و « حمام » آمده است. در کتاب « تحفه الاحوال » واژه ی « تو » به معنی جایگاه آب آمده است. و در توصیفی که از شهر تون در این کتاب های گذشتگان آمده است. مردم تون در گذشته تمامی آب های سطحی را در بندسارهای پیرامون شهر می گرفته اند و آب های تحت الارضی را نیز با کمک کاریزها به سمت شهر هدایت می کرده اند .
آقای محمد محیط طباطبائی در مقاله ی « در پیرامون تون و طبس » به ریشه یابی واژه ی تون پرداخته اند. ایشان در مقاله ی فوق نوشته اند ( اگر واژه ی دیرینه ی طبس را از ریشه ی « تفس» و « تفسیدن» و « تبسیدن » به معنی داغ شدن و در پیوند با « تبش » به معنی تابش و تابیدن ( تافتن ) معنی کنیم که ظاهراً بهترین و با مفهوم ترین معنای طبس باید باشد – چه اشکالی دارد که مرادف و همسان و همسوی آن یعنی واژه ی « تون » در گذشته های خیلی دور مرتبط و هم ریشه با واژه هایی از قبیل تاویدن ، تبیدن و تَویدن باشد و مرکب از دو جزء تُو ( = تاو ، تاب ) + ان نسبت « تُووُن » که به تدریج « تُووُن » به صورت « تون » به معنی « محل تابش و کانون گرما » در آمده است . به نظر می رسد تسمیه ی « گلخن حمام » هم به تون به مناسبت آن که تابش و گرمای حمام از آن جا آغاز می شود ، بسیار موجه و پذیرفتنی باشد . )
در پیش از اسلام هیچ اثر یا رد پایی در منابع مکتوب وجود ندارد که ما را به نام تون و شهر تون رهنمون کند . البته اظهار نظرهایی در این راستا انجام پذیرفته ، پاره ای از کسان گفته اند که شهر تون به دستور یکی از شخصیت های پارتی از قبیل «پی تون» و . . بنا شده باشد .
قدیمی ترین کتابی که به تصریح از تون به عنوان شهری در ناحیه ی کویر یاد می کند ، اشکال العالم جیهانی ست . جیهانی در باره ی تون می نویسد : « از ولایت قهستان کرباس های نیکو و پلاس های خوب و زیلوها مانند جهرمی می بافند و بیشتر در تون باشد و از آن جا به نیشابور و دیگر ولایات می برند . »
دومین کتابی که به نام تون اشاره کرده کتاب حدود العالم است که متعلق به مولفی ناشناس است و در سال 372 در روزگار سامانیان تالیف شده است .
محمد بن احمد مقدسی در کتاب احسن التقاسیم خود که در سده چهارم هجری تالیف شده در مورد تون می نویسد : « آباد و پر جمعیت است ، مردم جولاهه و پشم کار هستند ، دانشمندان بزرگ نیز دارد. دژی دارد جامعش در میان شهر است . از کاریزی که در جامع ظاهر می شود می آشامند . »
یک قرن بعد یعنی در سده ی پنجم ناصر خسرو در سفرنامه ی خود می نویسد : « شهر تون شهری بزرگ بوده است اما در آن وقت که من دیدم اغلب خراب بود . . گفتند : در این شهر چهارصد کارگاه بوده که زیلو بافتندی . »
که خود تاییدی بر گفته های جیهانی در کتاب حدود العالم است
ناصر خسرو در مورد شهر می نویسد : « بر جانبٍ شرقی باغ های بسیار بود و حصاری محکم داشت . . . در شهر درخت پسته بسیار بود در سرای ها . . . »
حمدالله مستوفی در کتاب نزهت القلوب در توصیف شهر تون در سال 740 هجری یعنی حدود نود سال بعد از حادثه قتل عام و ویرانی تون به دست قوم تاتار چنین آورده است :
« وضع آن چنین نهاده اند که اول حصاری به غایت بزگ نهاده و خندق عمیق بی آب دارد و بازار و باغات و تودستان ها در گرد خانه ها و غله زار در گرد باغات و در گرد غله زارها بندها بسته که آب باران می گیرند و آب بدان غله می برند و در آن بندها خربزه زراعت می کنند بغایت شیرین می باشد و آبش از کاریزهاست و هوایش معتدل و حاصلش غله و میوه و ابریشم باشد . »
در عصر صفویه و روزگار شاه عباس ، می گویند : شاه عباس پای پیاده برای زیارت به مشهد می رفته است . گویا شبی را هم در تون گذرانیده است . مردم بر این باورند که در همان روزگار بیماری شبیه به طاعون یا وبا بخشی از جمعیت شهر را نابود کرده بود . مردم در سختی و تنگدستی گرفتار بودند . شاه عباس به درخواست میر علیا الحسینی ( احتمالا همان میر تونی ) که به دستگاه صفویان پیوستگی هایی داشته است مقدار 2057 فنجان آب خالصه ی دولتی را وقف اصناف چهارگانه ی شهر « سادات ، علما ، صلحا و مستحقان» می کند و تولیت آن را هم به « سید علیا ( میر تونی ) » واگذار می نماید .
گفته می شود که در این سفر شیخ بها همراه شاه عباس بود . وی به دستور شاه عباس برای کم کردن مشکلات مردم و بهبود اوضاع آب بلده را در دو نهر و به صورت مساوی تقسیم کرد .
در همین عصر فرمانی از سوی شاه صفی به تاریخ محرم الحرام 1042 هجری قمری صادر گردید . این فرمان موجود است و در مورد آبٍ حیاض (حوض¬ها، منظور آب انبارهاست) همواره ملاک عمل بوده است . در این فرمان از دو طاقه آب وقف حیاض شهر تون یاد شده است . پایین طومار را که هم اکنون کپی هایی از آن در اداره ی کل اوقاف استان خراسان در مشهد موجود است – عده ی زیادی از معاریف آن عصر امضاء و مهر کرده اند . بالای آن هم آرم مخصوص عصر صفوی دیده می شود و در اعتبار نسخه ی اصلی آن تردیدی نیست .
در گذشته تا اواسط دوره ی رضا شاه، هر هفت روز یک بار آب بلده به شهر می آمده و حوض ها را پر می کرده است در این دوره به منظور تامین هزینه ی لوله گذاری مسیر با هدف رسانیدن آب تمیز و بی گِل و لای به شهر، بخشی از آب موقوفه ی حیاض به فروش می رسد. استفاده از مجرای لوله گذاری شده پس از ماجرای شهریور 1320 به فراموشی سپرده می شود . از این دوره به بعد به جای هر هفت روز یک بار ، هر شانزده روز یک بار، آب بلده را به شهر می آوردند و تمام حوض ها را پر می کردند.
محمد حسن خان صنیع الدوله در کتاب مرات البلدان خود آورده است :
حصار دور شهر و خندق عمیقی بی آب دور حصار و بازار دور خندق و خانه ها دور بازار و باغات دور خانه ها و غله زار دور باغات و در گرد باغات بر روی غدیری بندی بسته اند که آب باران در بهار در میان آن جمع بند جمع می شود و غله زار را مشروب می نماید ، در اطراف بند خربزه و هندوانه دیمی می کارند و بسیار خوب به عمل می آید .
کتاب مرآت البلدان در دوره ی ناصرالدین شاه به رشته ی تحریر درآمده است و توصیف فوق نشان می دهد که شهر تون تا دوره قاجاریه تغییر بنیادی نکرده و شکل و شمایل شهر با گذشته های بسیار دور همخوانی داشته است .
قبل از زلزله ی سال 1347 محیط شهر فردوس حدود 8 کیلومتر بوده است که از غرب و جنوب غربی به فلکه ی پایین خیابان ( طبس گلشن ) و از شرق به میدان پهلوی ( صاحب الزمان ) و خیابان شرقی آن محدود می شده است . از سمت شرقی به ساختمان جدید گروهان ژاندارمری و از سمت جنوب حداکثر محدود به کوچه ی سعیدی و گورستان خاموشی بوده است . توسعه شهر بین سال های 1308 تا 1347 نسبتا کند بوده و گسترش چندانی نداشته است . راه آمد و شد کاروان ها به شهر از طریق دو دروازه صورت می گرفته است ، این دروازه ها عبارت بودند از دروازه ی طبس در مغرب و دروازه ی قاینی در جنوب شرقی شهر . شهر علاوه بر دو دروازه ی فوق دارای دروازه های دیگری نیز بود که اغلب راه کشاورزان و روستائیان به سوی مزارع و روستاهایشان بود . این دروازه ها عبارت بودند از : « دروازه ی ملک » در شمال شهر ، « دروازه ی میدان » در شرق « دروازه ی سرخ کوه » در غرب و « دروازه ی سوق » در شمال غرب
شهر فردوس تا پیش از زلزله ی سال 1347 دارای پنج محله به نام های سادات ، عنبری ، میدان ، تالار و سردشت بوده است .
محله ی میدان
این محله در جنوب خیابان پهلوی ( فرهنگ ) قرار داشته و از شمال به محله ی تالار ، از شرق به محله ی عنبری و از غرب به محله ی سادات محدود می شده است . این محله یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین محله های شهر بوده است . مسجد جامع شهر که تنها اثر قابل توجه شهر است در درون این محله واقع و بازار شهر نیز در قلب این محله قرار داشته است . خانوارهای ساکن در این محله بیشتر کسبه و پیشه وران بوده و حدود 3/18 درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل می داده اند .
محله ی تالار
این محله در شمال محله ی میدان قرار داشته و در گذشته نسبت به محله ی میدان تقارن داشته و هردو در برابر ارگ شهر گسترش یافته بودند . خیابان پهلوی ( فرهنگ ) مرز این دو محله بوده و خیابان فردوس نیز مرز این محله با محله ی سردشت بوده است . حدود 7/20 درصد از ساکنان شهر در این محله زندگی می کرده اند .
محله ی عنبری
این محله در شرق محله ی میدان توسعه یافته بود . در گذشته طبقات بالای اجتماعی در این محله ساکن بوده اند . محله ی عنبری از مغرب به محله ی میدان ، از شمال به محله ی تالار و از جنوب و شرق به زمین های زراعی محدود بوده است . حدود 20 درصد از ساکنان شهر در این محله ساکن بوده اند .
محله ی سردشت
این محله در شمال غربی شهر قرار داشته و محله ی تالار در شرق آن واقع بوده است . اکثر ساکنان آن به کار زراعت ، نخ ریسی و قالی بافی اشتغال داشته اند . خانوارهای ساکن در این محله حدود 15 درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل می داده اند .
محله ی سادات
این محله در جنوب غربی و قرینه ی محله ی سردشت بوده است . اهالی آن اغلب سادات بوده و بیشتر به زراعت و مالداری اشتغال داشته اند . این محله بیش از دیگر محله ها جمعیت داشته و حدود 26 درصد از خانوارهای شهری در این محله ساکن بوده اند .
برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به صفحه آب انبارهای شهر فردوس
نقشه شهر فردوس در اوائل دوره اسلامی
نقشه شهر فردوس در دوره قاجار و تقریبا تا زلزله سال 1347
ویرانی های بازمانده از زلزله 1347
خانه های ویران شده در بافت تاریخی فردوس
معماری فوق العاده زیبای یک واحد مسکونی در بافت تاریخی شهر فردوس
معماری واحد مسکونی دیگر دربافت تاریخی
ورودی یک خانه بقایای بازمانده از زلزله
امامزاده واقع در بافت تاریخی
ورودی مسجد کوشک
محراب مسجد کوشک
نمایی عمومی از بیرون مسجد جامع فردوس و حوض آبی که محل وضو گرفتن بوده است.
سنگ لوح مسجد جامع فردوس
ورودی مسجد جامع
نمایی بسته از بخشی از در ورودی مسجد جامع
ایوان مسجد جامع که بخشی از قسمت فوقانی آن در زلزله 1347 فروریخته و بسیار ناشیانه بازسازی شده است
شبستان مسجد جامع که در زلزله 1347 ویران شده است. در نوروز 1391 مشغول آوار برداری بودند
نمایی دیگر از شبستان مسجد جامع
مدرسه علمیه فردوس که پس از زلزله بازسازی شده است
نمایی از درون حمام کوشک