پنج برادر
پژوهش از: حمیدرضا خزاعی
پنج برادر
در حد فاصل دو روستای کشتان و کبوتر خانه در کنار یک ساختمان مخروبه، سه درخت «اُرس» یا «سرو کوهی» قرار دارند. در گویش محلی به این درخت ها «درخت صبر» می گویند. به نظر می رسد این«صبر» باید همان تغییر شکل یافته ی «سرو» باشد. با فاصله از این سه درخت در آن سوی جاده «اسفراین به بجنورد» درخت چهارم قرار دارد. درخت پنجم در نزدیکی سه درخت واقع بوده که سال ها قبل قطع شده است.
این پنج درخت، یا همان چهار درخت موجود در نزد مردم از نوعی قداست برخوردارند. اهالی کشتان می گویند: این ها پنج برادر بودند، برادر پنجم از چهار برادر قهر می کند و از آن ها دور می شود و به همان جایی می رود که الان همانجاست یعنی آن سوی جاده «اسفراین به بجنورد». کسی نمی داند که چرا و چگونه پنج برادر تبدیل به پنج درخت شدند، اما همه می دانند که پنج درخت، پنج برادر بوده اند.
در گذشته روز سیزده نوروز مردم پیرامون برای سیزده بدر به پای درخت تک افتاده ی سرو می رفتند و کسانی که نذر و نیازی داشتند به درخت نخ و پارچه گره می زدند. (باید توجه داشت که در بجنورد نیز تفریحگاهی به نام بش قارداش «پنج برادر» وجود دارد که پنج چشمه هستند. برای این پنج چشمه نیز افسانه ای شبیه به افسانه ی پنج درخت اسفراین وجود دارد. در بش قارداش درجلو پنج چشمه دیواری با سنگ و ساروج ساخته بودند و آب پنج چشمه استخری به وجود آورده بودند که محلی بود برای آب بازی و شنا. در داخل استخر ماهی های بزرگی زندگی می کردند. این ماهی ها مورد محبت و احترام مردم بودند و کسی کاری به کار آن ها نداشت. چند سال قبل که به بش قارداش رفته بودم دیگر اثری از آن ماهی های بزرگ وجود نداشت.
در همدان نیز هفت لاجین نام هفت سنگ است که سخت مورد احترام مردم است. گفته می شود که این هفت سنگ در اصل هفت خواهر بوده اند که تبدیل به سنگ شده اند. می گویند: یکی از سنگ ها یعنی سنگ کوچک از دیگر خواهرهایش قهر کرده و از بقیه جدا شده است. زیارت هفت لاجین خصوصا در روز سیزده نوروز رسم بوده و این رسم هنوز هم پابرجاست.
حال برگردیم به پنج درخت یا پنج برادر اسفراین. یکی از اصلی ترین کارکرد چهار درخت، که نزدیک به هم هستند، شفا دادن کودکانی است که سیاه سرفه دارند. کودکی که سیاه سرفه دارد همراه با مادر یا خاله یا عمه به پای درخت ها آورده می شود. این همراه حتما باید زن یا دختر باشد. در میان چهار درخت، دو درخت تقریبا چسبیده به هم هستند، در میان این دو درخت چسبیده به هم راهی باریک به اندازه ی عبور یک کودک وجود دارد. کودکی که سیاه سرفه دارد باید به هفت بار از راه میان دو درخت به هفت بار عبور داده شود. با انجام این عمل باور داشتند و هنوز هم باور دارند که کودک سلامتی خود را باز می یابد.
مردم حکایت می کنند که چندین سال قبل، یکی از درخت ها توسط سیدی که به قداست درخت ها باور نداشت بریده شد. می گویند این چهار درخت در میان زمین های او قرار داشت. بعد از قطع شدن درخت به سالی نکشید، نه سید ماند و نه هیچ کدام از اهل خانواده اش، انگار همه نفی بلد شدند و خود سید در غربت به مرگ مفاجا گرفتار شد.
نمایی از سه درخت و ساختمان مخروبه
نمایی دیگر از درختان
یکی از درختان سرو، درختان دیگر در پشت ساختمان هستند.
یکی از درختان سرو، دید از داخل ساختمان مخروبه