سک سکی یا سک سکی خور

سک سکی خور

سک سکی خور

پژوهش از: حمیدرضا خزاعی

حمیدرضا خزاعی

 

سِک سِکی  sekseki
«سک سکی» یا دره ی «سک سکی»، این دره در کنار آب انبار خور واقع شده و در واقع چاه های واریز کرده ی کاریز علی آباد است. عکس ها به خوبی نشان می دهند که کاریز علی آباد باید عمری دراز داشته باشد و زمانی بلند باید آن را  به این شکل درآورده باشد. درباره دره «سک سکی» افسانه های جن و پری زیادی بر سر زبان هاست. می گویند در زیرباد هندوستان پری زادی را می گیرند. از او می پرسند: اهل کجا هستی؟
می گوید: از سِک سِکِ خورم
می گویند: یک نفر که اودار (صاحب آب، کسی که اراضی کشاورزی را آبیاری می کند) برای اوداری زمین های کاریز علی آباد می رفته، می شنوه که زنی در داخل یکی از چاه های کاریز علی آباد یا همان دره «سک سکی» آواز می خوانده:
« الا لالا هلای تو
  چوی چینی پای تو
  زنده باشه بابای تو
  حیله سازه برای تو»
پری زاد ذکر می کرده یا برای کودک خود آواز می خوانده. اودار سنگی بر می دارد به داخل چاه می زند و فحش می دهد.
می گویند: پری زادها از فحش بدشان می آید. بعد از سنگ و دشنام، پری زاد جیغ می کشد و صدایش قطع می شود. انگار همان شب اودار تب می کند و به صبح نکشیده می میرد. در قدیم مردم در شب، روشنایی که روشنایی باشد نداشتند. یک کاسه ی سفالی داشتند که توی کاسه روغن مندو (منداب) می ریختند با پنبه یک پلیته ی پنبگی درست می کردند، یک سر پلیته (همان نخ تاب داده شده) را در داخل روغن می گذاشتند و سر دیگر را روشن می کردند. در نور همان نخ در شب می نشستند. یک وقت می دیدی که بیست نفر آدم به مهمانی می رفتند، در نور همان پلیته می نشستند، چرخ می رسیدند، نقل می گفتند، با همان نور پنبه حلاجی می کردن. آن وقت ها مردم بیشتر در خانه ی خود بودند و کمتر بیرون می آمدند.
می گویند: حیدر بیک نامی بوده در شب از خندق رد می شده، می بینه زنی روی لاخی، نزدیک دره سک سکی نشسته است. حیدر بیک بنا می کند به فحش دادن، می بیند که قد زن بلند شب از لاخ آب انبار هم بلندتر. حیدر بیک هول می کند و به خانه برمی گردد. همان شب مریض می شود، همان شب یا شب بعد می میرد. حیدر بیک کلفتی داشته، روز بعد می رود که از آب انبار آب بیاورد و شیرافکن درست کند. می بیند یک نفر از طرف علی آباد می رود به طرف آب انبار، خیال می کند از کشاورزهای علی آباد است که می رود آب بردارد. کلفت می رود به داخل پاشیر آب انبار، می بیند کسی نیست. ده قدم که از آب انبار دور می شود می بیند که همان نفر از آب انبار بیرون آمد. یک قدم این جا، یک قدم آن جا. قدم هایی به چه بلندی. کلفت سبو (کوزه) را می گذارد و خودش را از لاخ می اندازد. می گویند: از ترس مریض می شود و می میرد.
همه ی اهل خور در یاد دارند، یعنی خودمان با چشم خودمان دیده ایم، زنی که پا سبک می کرد تا یازده روز حداقل ده تا زن از بالا و پایین خور، دور و بر زن تازه زا را داشتند. به نوبت کشیک می دادند و شب ها تا صبح بیدار بودند که پریزاد نیاید و زن تازه زا را  ضرب نزد. در روز دهم زن را به حمام می بردند، در شب همان روز بیشتر از همیشه دور و بر زن را داشتند که پریزاد نیاید. در این شب تا به صبح بیت می خواندند و بیدار بودند. وقت دستشویی رفتن زن تازه زا، سه چهار نفری زن را به دستشویی می بردند و هیچوقت تنهایش نمی گذاشتند.

 

ورودی دره ی سک سکی، عکس از حمیدرضا خزاعی

ورودی به دره سک سکی یا چاه های واریز کرده ی کاریز علی آباد، جوی آب علی آباد در پایین کادر مشخص است.

 

دره ی سک سکی، عکس از حمیدرضا خزاعی

دره ی سک سکی، و آب انبار خور و در پس زمینه در سمت راست ویرانه های قلعه خور و در دست چپ روستای کنونی مشخص است

 

دره ی سک سکی، عکس از حمیدرضا خزاعی

دره ی سک سکی یا چاه های واریز کرده ی علی آباد، دید از محل مخزن آب انبار

دی ان ان فارسی , مرجع دات نت نیوک فارسی
دی ان ان