اردویسور آناهیتا
پژوهش از: حمیدرضا خزاعی
اردویسور آناهیتا
اسم كامل ايزد آب در اوستا، اردوي¬سور اناهيت آمده است. اين اسم مركب از سه صفت است. معمولا اسامي امشاسپندان و ايزدان مركب است از يك صفت و يك اسم. اردويسور ناهيد يگانه اسم خاص اوستائي است كه از سه صفت تركيب يافته است. جزء اول آن اردوي از كلمهي اَرِد به معني بالا برآمدن، منبسط شدن، فزودن و باليدن مشتق شده است و در اوستا اسم رودي است. بارتولومه معني لفظي آن را رطوبت و نمناكي ضبط كرده است. ولي غالباً با كلمات سورَ و اَناهيت يكجا آمده است.
جزء دوم سورَ صفت و به معني قوي و قادر است. اين صفت در اوستا به انسان و ساير ايزدان مثل مهر و ايرمان و سروش داده شده است.
جزء سوم اناهيت است اناهيت به معني پاك باعفت و باتقوي است و ارامنه اين واژه را صحيح تلفظ ميكنند. این اسم در كليهي سرزمينهاي ايران و ممالك همسايه رونق تمام داشته و در اوستا و كتب پهلوي كراراً و به تفصيل از او ذكر شده است. واژهي اناهيد تشكيل شده از دو جزء « آن » كه حرف نفي است به اضافهي آهيته به معني پليدي و عيب و نقص كه با آهو به معني عيب از يك ريشه است و روي هم رفته ميشود عاري از عيب و نقص، پاك و بيآلايش. اين صفت بیشتر براي ايزدان و اشيا استعمال شده است. غالباً مهر و تِشتر و هوم و برسم و آبزور، فروغ و غيره در اوستا به صفت اناهيت يا به صفت پاكي و بيآلايشي متصف شدهاند. اردويسور ناهيد مجموعاً به معني رود قوي پاك يا آب تواناي بيآلايش ميباشد. چون ايزد مونث است گاه واژهي بانو را به آن ميافزايند.
در فارسي ناهيد اسم ستاره زهره نيز هست. همان ستارهي زيبايي كه روميها اسم الهه زیبایی، ونوس را به آن داده بودند. اردويسور ناهيد اسم رودي نيز هست و آن طوري كه اين رود در اوستا تعريف شده است بايد آن را يك رود معنوي تصور كرد چه آن رودي است به گستردگي تمام آبهاي روي زمين كه از فراز كوه هكر به درياي فراخكرت فرو ريزد و اقيانوس را به جوش و خروش در آورد. رودي است كه در زمستان و تابستان يكسان روان است. رودي است و هريك از رودها و درياهاي آن به اندازهاي بلند و فراخ است كه سواري تندرو، در مدت چهل روز، طول و دور آن را تواند پيمود. يكي از آن رودها، سراسر هفت كشور روي زمين را سيراب كند. در كنار هريك از اين رودها و درياها قصري هزار ستون با هزار دريچهي درخشان براي ناهيد برپاست. در هر قصر، در بالاي ايواني، بستر پاكيزه و معطري گسترده است. ناهيد زني جوان و خوش اندام و بلند بالا و برومند و زيبا چهر، آزاده و نيكو سرشت، بازوان سفيد وي ستبري شانهي اسبي است ( بنا به نوشتهي پور داوود، آبان يشت، دلكشترين قصيدهاي است كه از ايرانيان قديم به يادگار مانده است. تعبيرات و تشبيهات اين يشت و يشتهاي ديگر، در اشعار سخن سرايان بعد هم ديده ميشود. فردوسي در مقابل بازوان سفيد ناهيد كه به ستبري شانهي اسبي است در توصيف گرشاسب گويد: برش چون بر شير و چهره چو خون / دو بازوش مانند ران هيون ) با سينههاي برآمده و كمربند تنگ در ميان بسته در بالاي گردونهي خويش مهار چهار اسب يك رنگ و يك قد را در دست گرفته و ميراند. اسبهاي گردونهي وي عبارت است از باد و ابر و باران و ژاله. ناهيد با جواهرات آراسته، تاجي زرين بر سر دارد به شكل چرخي كه بر آن صد گوهر نورپاش نصب است و از اطراف آن نوارهاي پرچين آويخته. طوقي زرين دور گردن، و گوشوارههاي چهار گوشه در گوش دارد. كفشهاي درخشان را در پاهاي خود با بندهاي زرين محكم بسته، جبهاي از پوست سي ببر كه مانند سيم و زر ميدرخشد در بر كرده، جامهي زرين پرچين در بر كرده در بلندترين طبقهي آسمان آرام دارد و به فرمان پروردگار از فراز آسمان باران و تگرگ و برف و ژاله فرو بارد. از اثر استغاثهي پارسايان و پرهيزگاران از فلك ستارگان يا از بلندترين قلهي كوه هكر به سوي نشيب بشتابد و نطفهي مردان و مَشيمه زنان را پاك كند. او زايش زنان را آسان سازد، شير را تصفيه كند و به گله و رمه بيفزايد. سراسر كشور از پرتو او از خوشي و نعمت و ثروت برخوردار گردد. يك اثر در شوش و يك اثر در همدان از اردشير دوم هخامنشي ( 359 – 404 پيش از مسيح ) به جاي مانده كه در آن با خط ميخي از ناهيد و مهر ياد شده، همچنين معابدي در همدان، شوش، كنگاور بوده است كه در آنها به ويژه شوش، مجسمه و خزاين بسياري بوده كه به غارت رفته است و از گوشه و كنار تاريخ برميآيد كه از عهد هخامنشي تا زمان چيرگي تازيان در تمام نقاط ايران معابد ناهيد وجود داشته است.
گذشته از آثار معابد، در حجاريهاي نقش رستم در جوار تخت جمشيد، نقشي نيز از عهد ساسانيان از ايزد ناهيد باقي مانده است. در اين نقش، ناهيد برومند و بلند بالا به پا ايستاده، تاجي جواهر نشان بر سر گذاشته و نوارهاي پرچين از آن فروآويخته است. طوق دور گردن و ساير زينتهاي او يادآور اوصافي است كه در آبان يشت از اين فرشته شده است. در مقابل او شاهنشاه ساساني نرسي ( 353 – 293 ) به پا ايستاده و نگيني كه علامت قدرت و اقتدار است از او ميگيرد.
اين را نيز بايد دانست كه ناهيد خود ديني نبوده و داراي پرستشگاه مخصوصي نيست. ناهيد از ايزدان دين مزديسناست و در عبادات و مراسم مذهبي، مثل فرشتگان ساير مذاهب ستوده شده است.
معبدهاي ايران قديم بهطور عموم آتشكده ناميده ميشده و برخي از آتشكدهها به ناهيد تخصيص داشته است. شايد در آنجا ناهيد را با آدابي كه مناسب مقام او بود ميستودند و خواهشها و استغاثاتي از او ميكردهاند. چنان كه امروزه بسياري از كليساهاي عيسويان به اسم مقدسين و مقدسات اين دين است. در ايران و در مملكت همسايه، مخصوصاً دقت داشتهاند كه پرستشگاه ايزد آب در نزديك آب باشد. اناهيت اوستايي در يونان ارتميس ( فرشتهي عفت و عصمت ) و در رم ديانا شده است و خلاصه اين كه ناهيد در ايران قديم از ايزدان و در ساير ممالك از پروردگاران بوده است. در ممالك وسيعي كه تحت تصرف ايران بوده، آتشكدههايي به نام ايزد بانوي آب وجود داشته است.1
اردویسور آناهیتا، برگرفته از سنگ نگاره بخش علیای تاق بستان