فهندژ، کهن دژ یا پهن دژ نام های قلعه ای است که بر بلندای کوه سعدی و در روبروی باغ زیبای دلگشا واقع شده است. این دژ باستانی به مرور زمان تخریب گردیده و در وضع موجود فقط آثار دیوارها و برج های آن بر جای مانده است. در این کوه سه حلقه چاه با نام های چاه فهن دژ، چاه دختر و چاه پیرزال که با فاصله از هم قرار دارند. هرسه چاه، دستکند بوده و در سنگ های یک پارچه کوه کنده شده اند.
چاه قلعه بندر به نظر می رسد کهن تر از دو چاه دیگر است. این چاه به صورت مکعب مستطیل و با دهانه ای به ابعاد 5 در 3 متر حفر شده است. این چاه در گذشته ی نه چندان دور، عمقی برابر با 104 متر داشته که به وسیله ریسمان و وزنه اندازه گیری شده است ولی ریختن آوار و آشغال، در مدت زمانی کوتاه عمق چاه را از 104 متر به 88 متر رسانده است. دهانه ی این چاه تا به حال 2 بار توسط مسئولین وقت شهر شیراز برای جلوگیری از حوادث احتمالی بسته شده و دو باره توسط عده ای باز و غیر ایمن گردیده است.
در ته این چاه تعداد زیادی (کله کوب یا کله بند) مشاهده شده است. گویا دعا نویسان و جادوگران برای پاره ای از آدم های خرافاتی کله کوب درست می کنند. یعنی تعدادی میخ آهنی در جمجمه ی گوسفندی کوبیده و جمجمه را در مکانی که غیر قابل دسترس و دید انسان قرار می دهند.
قلعه و چاه ها در تاريخ 13/5/1380 با شماره 4524 در فهرست آثار ملى به ثبت رسيده است.
در دوره ی هخامنشیان به این قلعه و این منطقه «شیرازیس» یا «تیرازیس» میگفته اند؛ و در سپس در دوره ساسانیان به نام قلعه پهندر معروف شده. می گویند: برادر شاپور دوم، پهندر در این قلعه اقامت داشته و بر این قسمت حکمرانی میکرده است. در سال 309 تا 379 میلادی درگیری بزرگی میان پهندر (برادر شاپور دوم) و شاپور دوم رخ داده است. در همین دوران پهندر در این مکان قلعهای ساخته و در برابر برادر ایستادگی کرده است. این قلعه محکم و عظیم در زمان جنگ اعراب «فهندر» و در حال حاضر به نام «فهندژ» شناخته می شود
این قلعه که مشرف به دشت شیراز ساخته شده، داراى تأسیساتى چون چاه سنگى، برج نگهبانى، قبور صخرهاى و آثار ساختمانى است که بیشتر آن ها به دلیل گذشت زمان، مخروبه شده یا در زیر خاک مدفون شدهاند، این قلعه داراى دو برج دیدهبانى، یکى در ضلع شرقى و دیگرى در ضلع غربى است.
قلعه فهندر توسط شاهان دیلمی و اتابکان ترمیم شده و مورد استفاده قرار می گرفته است. در عهد صفوی به علت نزدیکی با دروازه ی شهر این قلعه تبدیل به محلی می شود برای باجگیران، به دستور امام قلیخان، حاکم شیراز باجگیران از قلعه رانده می شوند و قلعه تخریب می گردد، از آن آن زمان به بعد ورودی شهر شیراز به سمت دروازه قرآن منتقل شد و بعد از دوران صفوی این مکان، محلی برای تفریح مردم می شود.
بخشی از برج های قلعه فهندژ
نمایی از برج دیگری از قلعه فهندژ
چاه قلعه فهندز
قلعه ی فهندز، قلعه ای در شهر شیراز و برفراز تپه ای در محله ی شهرک سعدی واقع شده است.
چاه قلعه بندر شیراز چاه بسیار بزرگ و عمیقی است که تمام در سنگ بریده شده است. در ارتباط با این چاه چندین نظریه وجود دارد:
1- می گویند: این چاه در گذشته تامین کننده آب مورد نیاز ساکنین قلعه ی بندر، پهن در، کهن دژ، فهندز و . . . بوده است. مردم بر این باور هستند که آب این چاه از طریق قنات فهندژ (سوکا) با یک کانال به چاه پیرزن و از آن جا به چاه قلعه بندر متصل است و این یعنی شکل گیری یک قنات معکوس. یعنی چاه قلعه فهندژ مظهر این قنات معکوس خواهد بود که آب ساکنان قلعه را تامین می کرده است. برای این نظریه افسانه ای نقل می کنند. می گویند: ملا اکبر کلانتر سعدی نقل کرده است که مقداری کاه سفید به درون چاه فهندژ می ریزند، بعد از چند روز از بندر ریگ خبر می رسد که مقداری کاه سفید روی آب در این بندر دیده شده است!
2- می گویند: این نوع چاه های حفر شده در سنگ نوعی آب انبار هستند. در تخت جمشید نیز چاهی وجود دارد که آب های زمستان و بهاره را در آن ذخیره می کردند و در بقیه ی ایام سال از آن استفاده می کردند. مثل آب انبارهای بهمنی بوشهر که در زمین سنگی حفر شده اند و آب های حاصل از باران دشت های مجاور را به سوی آن ها هدایت و در آن ها ذخیره می کردند تا در بقیه ی فصل ها مردم از این آب استفاده کنند و نقل می کنند که در گذشته های دور برف های باریده شده بر کوه قلعه ی فهندژ را جمع آوری و در این چاه می ریختند تا در فصل تابستان و پاییز از آن استفاده کنند.
3- می گویند محلی برای باران خواهی بوده است. دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی در کتاب خاتون هفت قلعه و آقای امیر حکمت نیا در مقاله هویت شیراز آورده اند: قرن ها در شیراز رسم بر این بوده که در هنگام خشکسالی و کمی آب، زنان شهر گرد هم می آمدند و زیباترین زن معلوم الحال را که شهره بود انتخاب کرده. روز قبل از اجرای مراسم جارچی در شهر جار می زد و خبر را به گوش اهالی شهر می رساند. در روز اجرای مراسم، جلادی حاضر می شد، گیسوان زن را می بریدند و او را به صورت پشت و رو سوار بر خر می کردند و بر سر چاه می بردند. در سر چاه اورادی می خواندند و باز می گشتند. اگر باران می بارید که کار تمام بود و اگر نمی بارید. خر و زن را بر سر چاه می بردند و خر و زن را با لگد در چاه می انداختند.
4- می گویند این چاه محل کشتن زناکاران بوده است. ابن الفوطی در کتاب الحوادث الجامعه آورده است: در سال 89 هجری قمری دختر یکی از اعیان شهر با مملوکی از آن پدرش به عمل شنیعی مبادرت نمود و از ترس فرار کرد. پدرش مملوک را کشت و بعد از چند روز جستجو دختر را یافتند و او را بر سر کوهی در بیرون شیراز بردند. چاهی بزرگ و عمیق که زنان محکوم به قتل را در آن چاه می افکندند. دختر را در چاه انداختند ولی دختر هلاک نشد و به او آسیبی نرسید. پس از آن حاکم شیراز «شمس الدین منتجب» نزد شحنه ی شهر شفاعت نمود و دختر را بیرون آوردند و به شوهر دادند. فرصت الدوله در کتاب آثار عجم درباره ی این چاه می نویسد: «نسوان فاحشه ی مقصره واجب القتل را در این چاه می افکندند.»
5- چاه محلی بوده است برای زندانی کردن اسیران و این چاه نیز زندانی برای اسیران بوده است و ذکر چند چاه معروف که زندان اسیران بوده خالی از فایده نیست:
چاه ویل: در جهنم که گناهکاران را در آن مجازات می کنند اما نمی کشند.
چاه بابل: که دو فرشته به نام های هاروت و ماروت که به زمین آمدند و نافرمانی کردند در این چاه به صورت وارونه آویخته شده و تا قیامت همانجا خواهند ماند.
چاه ضحاک: این چاه در کوه دماوند است و ضحاک در این چاه تا آخرالزمان در آن دربند است.
چاه بیژن: یا چاه ارژنگ در ترکستان که بیژن پهلوان ایرانی و عاشق منیژه دختر افراسیاب در آن زندانی بود و توسط رستم نجات داده شد.
چاه و زندان سکندر: علامه ی قزوینی در شرح حافظ نوشته است: درباره ی زندان سکندر آمده است که چون اسکندر بدین مقام رسید، فرود آمد. ارسطاطالیس گفت: این زمینی است ریگ و بوم و هوای خشک، در این زمین رفاقت و موافقت نباشد. مصلحت در آن است که این جا حصاری بسازند و بند خانه ای برای اسیران کنند. که چون در این خاک اقتضای موافقت نیست و ریگ بوم است و ریگ با یکدیگر نیامیزد و فتنه زاینده نگردد. اسکندر به مقتضای سخن حکیم و صوابدید رای او عمارتی طرح انداخت و حکیم یونانی بر آن نصب کرد و جهت محبس اکابر عجم که در بند بودند و بفرمود تا چاهی فرو بردند و در تک چاه عمارتی عالی بساختند و ایشان را در آن چاه محبوس کردند.
همانطور که متن آمده است در گذشته کسانی که مرتکب فحشا و . . . می شدند آن ها را در این چاه می انداختند.
موقعیت سه چاه نسبت به یکدیگر
چاه فهندژ که دهانه ی آن را پوشانده اند
درون چاه فهندژ که ابعادی مکعب مستطیل دارد و یکی از کوهنوردان در حال فرو رفتن در چاه
در دیواره ی چاه جایی که با خشت و ساروج شکافی را پوشش داده اند.
چاه دختر
چاهی دیگر در این محل وجود دارد که متعلق به عصر ساسانی است. این چاه برپایه ی آخرین اندازه گیری حدود 140 متر عمق دارد. می گویند از چاه دختر راهی به سمت باغ دلگشا وجود داشته است. بر سر این چاه تخته سنگ بزرگی قرار داده شده است که مشخص نیست این اتفاق مربوط به چه دوره ای بوده است. در سال های اخیر هیئتی از کوه نوردان در چاه فرو رفتند تا اعماق آن را بررسی کنند. برپایه ی گزارش این هیئت. یکی از کوهنوردان تا عمق 120 متری فرو می رود و به دلیل کمبود طناب ناگزیر به بازگشت می گردد. و با توجه به گفته ایشان مبنی بر دیده شدن کف چاه ، این بار 150 متر طناب اصلی و 150 متر طناب پشتیبان در چاه ریخته می شود و کوهنورد دوم وارد چاه می شود. برپایه ی گزارشات او: درون چاه گرم و مرطوب بوده. طول قسمت اول چاه سطحی ریزشی بوده که بر اثر ورود گل ولای به داخل چاه، سطح دیواره ها پوشیده از گل و لای خشک شده بوده.
در طول قسمت دوم، بسیاری از سطح ریزشی چاه با خشت و ساروج و خشت و گچ پوشیده شده بودند. در میان دیواره های خشتی تاقچه هایی درست شده بود که به احتمال زیاد برای قرار دادن وسایل روشنایی استفاده می شده است.
در طول سوم که منتهی به کف چاه می شد، مانند طول دوم در مقاطعی سطح دیواره ها با ساروج و خشت پخته پوشش داده شده بودند و با توجه به ادامه این پوشش در کف چاه نشانگر ادامه داشتن چاه بود که به مانند چاه قلعه بندر، کف آن به مرور زمان پوشیده از گل و خرده سنگ و زباله شده، ولی در مقیاس چاه قلعه بندر کف این چاه تمیز تر به نظر می رسید. در قسمت هایی از چاه، دیواره پوشیده از جریان بسیار کم آب بود که در مواقعی باعث ریزش قطرات آب به کف چاه نیز می شد. در قسمت هایی هم تزینات آهکی کوچکی بر سطح دیواره در حال شکل گیری بود
پس از رسیدن به کف چاه و گرفتن چند عکس شروع به صعود نمودم و پس از حدودا یک و نیم ساعت به سطح زمین بازگشتم. به محض رسیدن به بالا هوا نیز که ابری شده بود شروع به باریدن کرد که با عجله تمام ابزار را جمع کرده و به پایین کوه بازگشتیم.
از نکات جالب دیگر این بود که پس از ثبت ارتفاع از کف خیابان تا دهنه چاه که 90 متر اختلاف را نشان می داد و با توجه به عمق 140 متری چاه باید به این نکته اشاره کنم که چاه 50 متر از سطح زمین نیز پایین تر است
.
دهانه ی چاه دختر و تخته سنگی که بر دهانه ی چاه قرار داده شده است.
شکافی که در زیر تخته سنگ وجود دارد و از طریق همین شکاف کسانی که قصد ورود به چاه را دارند، وارد می شوند.
دیواره هایی که با خشت و ساروج پوشش داده شده اند.
نمایی دیگر، از جایی دیگر که پوشش خشت و ساروج دارد
نمایی دیگر از شکافی بزرگ که با خشت و ساروج پوشش داده شده است
درون چاه، این چاه برعکس چاه فهندژ به صورت استوانه ای بریده شده است
تخته سنگی که بر دهانه ی چاه قرار داده شده است. نما از داخل چاه
نمایی از دهانه چاه رو به اعماق