گزیده ای از اشعار یدالله رویایی
به انتخاب: حمیدرضا خزاعی
1
از قله ی بلندِ تو سر ريز مي شوم
و ريز مي شوم
زيرِ نگاهِ تو آئينه
افسانه هزار تكه نگاهِ شكسته است.
2
زهرِ تو از نگاهِ كبوتر ريخت
وقتي كه فلس هايي
از ساقه ي عرش
بر پوستم نشست
با پوستم نگاه كبوتر را دزديدم
و در كنارِ تو
وقتي به ساق هايم مي پيچيدي
در زيرِ آفتاب كنارِ تو
من تو شدم.