نظام حاکم بر تقسیم آب در کاریزهای کاخک
حمیدرضا خزاعی
نظام حاکم بر تقسیم آب کاریزهای کاخک
شهر كاخك در 24 كيلومتري جنوب گناباد واقع شده. طول جغرافيايي آن 58 درجه و 39 دقيقه و عرض جغرافيايي آن 34 درجه و 9 دقيقه بوده و ارتفاع متوسط آن از سطح دريا 1600 متر است.
پاره اي از بزرگان و سالمندان كاخك بر پايه ي باورهايي كه سينه به سينه نقل شده مي گويند قدمت كاخك برابر با قدمت مرقد امامزاده سلطان محمد عابد است و براي توجيه حرفشان افسانه اي را روايت مي كنند. مي گويند پيش تر از آنكه كاخك امروزي آباد شود, كلاته ملا آباد, آباد بوده است. مردم ملا آباد مي ديده اند كه هر شب در محل امامزاده سلطان محمد عابد چراغي روشن مي شود.
چراغ از دور پيدا بوده اما نزديك كه مي آمده اند, چراغي نبوده است. بالاخره دوازده نفر از اهالي ملاآباد به نامهاي صيفا, عنايت, مير زهير, محمد شريف, ملك افضل, زينا, ارباب , نورالدين محمد, محمد سعيد, ميرك, مير دوست و پيرعلي مي آيند و در محل كاخك كنوني ساكن مي شوند. اول كاري كه مي كنند بر محل چراغ , بقعه و بارگاهي مي سازند. براي سكونت خود نيز بر روي تپه ي غربي شهر كنوني , قلعه اي مي سازند كه آثار آن هنوز باقي است.
مي گويند :سالها بعد دختر پادشاهي در امامزاده شفا پيدا كرد. امام زاده مورد توجه حكومت قرار گرفت و كم كم كاخك رو به آباداني گذاشت : يكي از معمرين كاخك افسانه ي شفا يافتن دختر پادشاه را به گونه اي ديگر روايت مي كند. وي مي گويد: ( يكي از اعضاي خاندان صفوي در روستاي ملا آباد ساكن بود. روزي دختر پادشاه به ديدار خويشاوند خود به ملا آباد آمد. دختر پادشاه به زيارت امامزاده رفت و به وقت زيارت نور بسيار زيبايي را در فضاي بالاي حرم ديد و دستور داد تا مزار را بازسازي كردند و مسجد جامع كاخك نيز به دستور وي ساخته شد.) (مطلب فوق از کتاب جغرافياي تاريخي گناباد سيد حسين مجتبوي ص 156 اخذ شده است)
شهر كاخك داراي هفت كاريز است كه در وضع موجود يكي از آنها باير و بقيه داير هستند. اين كاريز ها در امتداد يك دره از جنوب به شمال جريان پيدا مي كنند. آب هر كاريز پس از رسيدن به مظهر خود به سمت شاه جوي هدايت و پس از پيوستن اخرين كاريز آب كل مي شود. اين آب در مسير خود تا رسيدن به مزرعه در سر بخش آب ها به نهرهاي كوچك و كوچكتر تجزيه مي گردد.
قدمت يا تاريخچه ي روشني درباره ي كاريزها وجود ندارد و معلوم نيست كه در چه دوره يا زماني حفر شده اند. كاريزها فاقد هر نوع ويژه گي خاص بوده كه بتوان آنها را از كاريزهاي كوه پايه اي و انواع مشابه خود متمايز گرداند اما عدد هفت كه تعداد كاريزها را نشان مي دهد و قداست عدد هفت در نزد ايرانيان باستان و مهمتر از همه نظام حاكم بر توزيع آن ويژه گيهاي بارزي هستند كه موجبات شكل گرفتن اين مطالعات را فراهم آورده اند.
مشخصات كاريزها
اولين يا دورترين كاريز اين مجموعه كاريز چارززك و آخرين يا نزديكترين آنها كاريز پايين است.
كاريز چارززك :
اين كاريز جنوبي ترين كاريز نسبت به شهر كاخك است. طول آن حدود 500 متر وعمق مادر چاه آن 49 متر است. اين كاريز در وضع موجود باير است.
كاريز تگ ري :
طول اين كاريز حدود 850 متر. عمق مادر چاه آن 28 متر. پاره اي از چاههاي اين كاريز واريز كرده. و در سال گذشته موقع بازديد, كارگران مشغول لايروبي و مرمت كاريز بودند.
كاريز پته ي كرك :
حدود سه كيلومتر پايين تر از تگ ري, كاريز پته اي كرك واقع شده . نام اين كاريز را از گياهاني كه در پيرامون آن مي رويند گرفته اند. طول كاريز حدود 950 متر و عمق مادر چاه آن 45 متر است.
كاريز سر پشت :
اين كاريز در پايين دست پته ي كرك واقع شده . چاههاي اين كاريز در زميني حفر شده است كه سيلاب هاي بهاره ي رودخانه نمي تواند بر آن سوار شود. شايد يكي از دلايلي كه اين كاريز با نام كاريز سرپشت مشهور شده همين عامل بوده باشد. طول اين كاريز حدود 800 متر و عمق مادر چاهش 48 متر است . از آنجا كه كاريزهاي هفت گانه ي كاخك از نوع كاريزهاي هوا بين هستند يعني ترسالي و خشكسالي تاثيري عميق بر آنها مي گذارد بنابراين دبي آنها معرفي نمي شود.
كاريز گله وا :
مادر چاه و چاههاي اين كاريز در يك دره فرعي واقع شده اند اما آب كاريز در درون دره ي اصلي به سطح زمين مي رسد. طول اين كاريز 750 متر و عمق مادر چاه آن 50 متر است.
كاريز جاجي غلامرضا :
اين كاريز در پايين دست كاريز سرپوش و كاريز گله وا واقع شده است . طول اين كاريز 750 متر وعمق مادر چاه آن 45 متر است .
كاريز پايين :
اين كاريز آخرين كاريز مجموعه هفت گانه ي كاريزهاي كاخك است. طول آن حدود 1750 متر و عمق مادر چاه آن حدود 50 متر است .
همان طور كه پيش تر از اين گفته شد آب هر كاريز پس از رسيدن به مظهر به سمت نهر اصلي هدايت شده و با آب ديگر كاريزها مخلوط شده و به سمت كاخك به جريان در مي آيد. در
گذشته هاي نه چندان دور و پيش از آنكه نهر اصلي سيماني شود. در تابستانها به وقتي كه حجم آب كم مي شد. آب را تيره مي كردند( به مخلوط كردن خاك با آب يا گل آلود كردن آب گفته مي شود) تا مانع از نفوذ آب به لايه هاي زيرين بستر آن گردند. و حجم آب بيشتري به سر مزرعه برسد.
تيره گاه يا محلي كه آب را تيره مي كردند در نزديك مظهر كاريز سر پشت قرار داشت و تيره گرها آب را تيره مي كردند.
گردش آب يا تقويم آبياري
مدار ثبتي كاريزهاي هفت گانه كاخك 12.5 شبانه روز يا دوازده شبانه روز و يك تاقه است. هر شبانه روز نامي خاص دارد. اين نامهاي دوازده گانه همواره ثابت است و از گذشته هاي بسيار دور مي آيد و در واقع نام همان دوازده نفري است. كه در پي نور چراغ امام زاده آمدند و در كاخك ساكن شدند. ترتيب قرار گيري شبانه روزها نيز همواره شكل ثابتي دارد و مثل بسياري از روستاها لازم نيست در ابتداي سال زراعي با بيجه انداختن جايگاه هر شبانه روز را مشخص كنند. اسامي شبانه روزها در کاریزهای هفت گانه کاخک به ترتيبي كه در مدار قرار دارند.عبارتند از :
1- صيفا
2- عنايت
3- مير ظهير
4- محمد شريف
5- ملك افضل
6- زينا
7- ارباب
8- نورالدين محمد
9- محمد سعيد
10- ميرك
11- مير دوست
12- پير علي
13- تاقه مزار و مدرسه .
بنابراين اول مدار, شبانه روز صيفا و آخر مدار, تاقه ي مزار و مدرسه است. آب شاه جوي يا نهر اصلي با رسيدن به سر بخش آب ها به نهرهاي كوچكتر تجزيه مي گردد. تعداد نهرهاي كوچك تر برحسب سالهاي ترسالي يا خشك سالي از 2 نهر تا 22 نهر متغيير هستند. هر نهر داراي اراضي خاص خود است كه مجموعه اراضي واقع در آبخور هر نهر را كشمون يا صحرا مي نامند. هر نهر نام خود را از كشمون يا اراضي آبخور خود مي گيرد. اين نهرها عبارتند از :
1- قنو پايين
2- قنو بالا
3- بلك belak
4- رود
5- داروغه
6- راه گناباد
7- راه ملا آباد
8- كنار رود
9- رعفيني
10- دشخونه
11- سر تختك
12- پرنده
13- بيگ علي غني
14- بازار
15- چنبر آباد
16- دهيابه
17- گوله
18- برق هاشمي
19- تنج
20- بن انجير
21- . . .
22- . . .
همان طور كه گفته شد در سالهاي ترسالي آب نهر اصلي در 22 نهر تجزيه مي گردد. اما در سالهاي اخير به دليل خشكسالي تعداد نهرهاي انشعابي از نهر اصلي به شدت كاهش يافته اند. درسال گذشته آب نهر اصلي به سه نهر فرعي و در سال جاري به دو نهر تجزيه شده بود.
كار لايروبي و مرمت كاريزها به دليل قرارگيري كاريزهاي هفت گانه در بستر رودخانه يا مسيل امري دائمي و هميشگي است زيرا كاريزها همواره در معرض سيلابها هستند و حركت هر سيلاب ممكن است راه به كوره هاي يك يا چند كاريز ببرد كه نتيجه اش ويراني و خرابي كوره هاست. بنابراين هر سال ميزان خرابي ها به دقت محاسبه مي گرددو بر اساس آن يك تاقه در يك مدار يا يك تاقه در تمام طول سال فرخيز مي گردد. يعني مدار به جاي 12 شبانه روز و تاقه اي به 13 شبانه روز تغيير مي كند . با پول حاصل شده از فرخيز آب, كارلايروبي و مرمت كاريزهايي كه نياز به لايروبي دارند آغاز مي گردد.گاه نيز ممكن است صاحبان آب راضي به فرخيز كردن آب نباشند. در اين حال پس از برآورد كردن هزينه, آنرا بين صاحبان آب بر حسب ميزان سهمي كه دارند سرشكن مي كنند.
در گذشته كه شاه جوي يا نهر اصلي سيماني نشده بود. هر سال و قبل از نوروز همه ي مالكين آب جمع مي شدند و براي درست كردن شاه جوي به صورت دسته جمعي عمل مي كردند و در طول سال با آمدن هر سيلاب و عبور آن كار بازسازي قسمت هاي ويران شده شاه جوي دوباره از سر گرفته مي شد.
سال زراعي در كاخك بر حسب نوع كشت به دو قسمت تقسيم مي شود. كشت سفيد بر و كشت سبز بر
سفيد بر از 10 مهر ماه آغاز مي گردد و تا صبح روز چهارم تير ماه تداوم مي يابد البته در زمستان يك يا دو مدار براي آبياري باغها و درختها اختصاص پيدا مي كند.
سبز بر نيز از صبح روز 4 تير ماه اغاز و تا 10 مهر ماه تداوم دارد. يعني هشت مدار كامل آب به سبز بر اختصاص پيدا مي كند.
واحد سنجش زمان :
واحد سنجش زمان در نظام آبياري كاريزهاي هفت گانه ي كاخك از گذشته هاي بسيار دور فنجان بوده است. و هنوز كارايي خود را از دست نداده و نشان داده است كه در مقايسه با ساعت كارآمد تر است.
فنجان در واقع كاسه اي مسين يا برنجي است كه در كف آن سوراخ ريزي وجود دارد وقتي اين كاسه يا فنجان را برروي سطح آب تاس بزرگتري قرار مي دهند. آب از سوراخ ته فنجان به درون آن نفوذ كرده و پس از طي حدود 6 دقيقه فنجان پر از آب شده و در درون آب ظرف بزرگتر سقوط مي كند.
درون هر فنجان پنج خط وجود دارد كه درون فنجان را به شش قسمت مساوي تقسيم مي كند. هر قسمت در اصطلاح محلي يك دونگ ناميده مي شود بنابراين هر دونگ برابر يك دقيقه است. همان طور كه پيش تر از اين گفته شده هر مدار به 12.5 شبانه روز و هر شبانه روز به دو تاقه و هر تاقه به 119 فنجان تقسيم مي شود. (اگر هر تاقه را 12 ساعت در نظر بگيريم , هر فنجان به لحاظ زماني حدود 6 دقيقه و 3 ثانيه مي شود. كه 6 دقيقه زمان پر شدن فنجان و سه ثانيه زمان مرده است. يعني زماني كه كيال فنجان را از ته ظرف پر از آب بالا مي آورد و دوباره بر سطح آب قرار مي دهد.) و هر فنجان مساوي 6 دونگ و هر دونگ برابر با يك دقيقه است.
اگر مالكي داراي 5 فنجان آب باشد و آب در 20 نهر جاري باشد. مالك به ازا هر نهر حق برداشت 5 فنجان دارد. كه مجموعا مي شود 100 فنجان. وي مي تواند اين 100 فنجان آب را در يك نهر و يا در هر 20 نهر شرب كند.
جدول 8-2-3-3 : اسامي شبانه روزها و واحدهاي زماني هر يك از آنها
نام شبانه روز تاقه فنجان دونگ
صيفا 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
عنايت 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
مير ظهير 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
محمد شريف 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
ملك افضل 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
زينا 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
ارباب 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
نورالدين محمد 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
محمد سعيد 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
ميرك 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
پير علي 2 تاقه 238 فنجان 1428 دونگ
مزار 1 تاقه 119 فنجان 714 دونگ
جمع 25 تاقه 2975 فنجان 17580 دونگ
6 دونگ = 6دقيقه = هر فنجان
1 دقيقه = هر دونگ
نظام حاكم بر توزيع آب
در اين نظام سلسله مراتب وجود دارد و افراد هر كدام داراي جايگاه و مرتبه اي خاص بوده و وظايفي تعريف شده را بر عهده دارند.
شوراي آبياري
اين شورا متشكل از هفت نفر است كه نمايندگان صاحبان آب هستند. معمولا اين نمايندگان از ميان سهامداران كل و به نمايندگي از طرف ساير مالكين انتخاب شده اند وظايف اين شورا عبارت
است از :
– مشخص كردن سياستهاي نظام آبياري
نظارت بر كار كارگزاران و كار پردازان تقسيم آب
برآورد هزينه ها و تامين اعتبار براي لايروبي و مرمت كاريزها و انهار از طريق فرخيز كردن آب
مولف :
مولف در واقع همان ميراب است كه حساب و كتاب سهم هر مالك را در اختيار دارد و مسئول اجراي دقيق آب نامه يا طومار آبياري است. مولف معمولا از ميان افراد سرشناس جامعه و آشنا به مسائل آب و آبياري انتخاب مي شود وي بايد مورد اعتماد و اطمينان همه ي صاحبان آب باشد.
مولف در گذشته توسط بزرگ مالكان انتخاب مي گرديد و اين انتخاب به گونه اي انجام مي شد كه فرد انتخاب شد مورد قبول ديگر مالكان نيز باشد. در وضع موجود مولف توسط شوراي آبياري انتخاب مي گردد.
در گذشته هر شبانه روز معمولا داراي يك مولف بود اما به مرور تعداد مولفين كم شد. در وضع موجود دو نفر مولف هستند كه مسئول اجراي دقيق طومار آبياري هستند. اولي مولف 8.5 شبانه روز و دومي مولف 4 شبانه روز است. مولف وظيفه دارد كه آب شرب شده توسط هر مالك را در ابتدا در دفتري به نام دفترچه پچارت, ثبت كند. پچارت يا پچارتي به معني رديفي و از يك كنار است. سپس اطلاعات ثبت شده در دفتر پچارد به دقت وارد دفتر كل مي شود. در دفتر كل براي هر مالك يك صفحه در نظر گرفته مي شود. و به اين ترتيب طلبكاري و بدهكاري هر فرد در دفتر كل به دقت مشخص مي گردد. مالكين آب در پايان هر مدار و يا در پايان سال زراعي به مولف مراجعه و مولف با مراجعه به دفتر كل مشخص مي كند كه مراجعه كننده طلبكار يا بدهكار است. اگر مالك بيش از سهم خود آب برده باشد. بهاي آنرا پرداخت مي كند و اگر كمتر از سهم خود آب گرفته باشد, بهاي آنرا دريافت مي كند.
مولف بايد در جريان تمامي نقل و انتقالات از قبيل فروش, اجاره و . . . قرار بگيرد. زيرا بي اطلاغ بودن مولف ممكن است به بي نظمي در امر توزيع آب منجر گردد كه به نفع هيچكس نيست.
دستمزد مولف و كيال از طريق قائده ده به نيم يا بيست به يك تامين مي شود. يعني از هر ده فنجان آب كه بايد تحويل مالك آب شود نيم فنجان آن كسر و به حساب مولف و كيال گذاشته مي شود.
كيال :
كيال در واقع وردست مولف است و وظيفه اش پيمانه كردن زمان است. كيال در كاخك برعكس ديگر نقاط مثل بلده فردوس و . . . همراه با آب حركت نمي كند. كيال داراي جايگاه ثابتي است. وي در خانه ي فنجان نشسته است و زمان را پيمانه مي كند. وي به ازاء هر بار كه فنجان غرق
مي شود يك ريگ به حساب هر جوي مي گذارد و اين عمل را آنقدر ادامه مي دهد تا صاحب آب بيايد و خبر بدهد كه در فلان نهر, آب را تحويل فلان كس داده ام ( در اين حال كيال ريگ هاي جمع شده در كاسه ي آن نهر را شمرده و به حساب فرد خبر آورنده مي گذارد.) حساب قبلي را مي بندد و حساب جديدي براي نفر بعدي باز مي كند. و باز عمل پيمانه كردن آب را ادامه مي دهد تا نفر بعدي بيايد و خبر بدهد كه آب را تحويل فلان كس داده ام.
هر زارع پس از آنكه آب را تحويل زارع بعدي داد بايد از محل تحويل آب تا خانه ي فنجان را پياده طي كند. وي حق ندارد از هيچ نوع وسيله ي نقليه اي براي طي اين مسير استفاده كند. و اگر قصد انجام چنين كاري را داشته باشد. زارع بعدي آب را از وي تحويل نمي گيرد.
كيال كسي است كه نسبت به صداي برخورد فنجان با ته تاس (به نشانه ي غرق شدن فنجان) شرطي شده است و اگر غرق در خواب يا رويا هم باشد. صداي برخورد فنجان با ته تاس او را از جا
مي پراند. وي با تردستي و در كمترين زمان ممكن با كمك شست و سبابه فنجان را بالا آورده و فنجان خالي را دوباره بر سطح آب قرار مي دهد. (در پاره اي ازنقاط از جمله بجستان و سنوكيال موظف است فنجان غرق شده را پس از خروج از تاس آنرا به صورت وارونه تا بالاي شانه بالا ببرد و سه بار بگويد : سبحان ا. . . با انجام اين عمل آخرين قطرات آب نيز از درون فنجان خالي مي شود. اما در كاخك چنين رويه اي وجود ندارد. كيال به سرعت فنجان را به صورت وارونه از آب خارج و دوباره آنرا بر سطح آب قرار مي دهد.) در بجستان زمان مرده بين دو فنجان 5 ثانيه و در كاخك 3 ثانيه است.
جويبان :
جويبان كه در محل به جيوو (jivu) مشهور است. وظيفه اش حفاظت از نهرهاست. وي موظف است كه دائما در طول مسيرهاي مختلف حركت كند تا نهر را آب نبرد يا كسي در مسير آب و بخصوص در بخش آب ها سنگي قرار ندهد و حق كسي ضايع نگردد. وي علاوه بر مورد فوق داراي وظايف ديگري نيز هست. جويبان در هر روز صبح بايد در خانه ي فنجان حاضر شود و دستورات لازم را از مولف دريافت كند. اصلي ترين بخش اين دستورات شامل اسامي مالكاني است كه بايد در آن روز اب دريافت كنند. جويبان بايد كار صاحبان آب را كنترل كند تا كسي بيش از سهم خود آب نگيرد. چنانچه جويبان خلاف كسي را گزارش كرد اعضاي شورا يا بزرگترها جلسه اي تشكيل داده و بر حسب خسارتي كه وارد شده فرد خاطي را جريمه مي كنند. علاوه بر جريمه اگر مردم خبردار شوند آبروي فرد خاطي بكلي از بين مي رود.
در گذشته به تعداد هر نهر يا صحرا يك جويبان وجود داشت. جويبان با بيل و لحاف و چراغ سيمي در سر بخش آب ها مي نشست و هميشه بيلش در آب بود. اگر حس مي كرد كه حجم آب كم شده بايد در مسير آب حركت مي كرد تا جاي شكستگي آب را پيدا و آنرا كور كند.
در گذشته جويبان دستمزد معيني نداشت و صاحبان آب در زمان برداشت محصول سهمي از جو يا گندم به او مي دادند و او را از خودشان راضي مي كردند. در وضع موجود جويبان مزد دريافت مي كند و مزد او از طريق فرخيز كردن آب تامين مي گردد.
خانه ي فنجان :
خانه ي فنجان محل پيمانه كردن آب و همچنين دفتر كار مولف است. خانه ي فنجان اتاق بزرگي است كه دور تا دور آنرا سكو ساخته اند. بر يك سكو مولف نشسته و بر سكوي ديگر كيال. در كنار دست كيال تاس و فنجان قرار دارد و به تعداد نهرهاي جاري كاسه هاي كوچك پلاستيكي
گذاشته اند. بر روي لبه ي خارجي هر كاسه و بر روي يك كاغذ سپيد نام نهري را نوشته اند. هر بار كه فنجان پر از اب مي شود و در تاس سقوط مي كند. كيال به سرعت آنرا از آب خارج و دوباره آنرا بر سطح آب مي گذارد ودر هر كاسه يك ريگ مي اندازد.
مولف نيز اطلاعات دريافت شده از كيال را در دفترچه پچارت وارد مي كند. سكوهاي ديگر نيز محل استراحت زارعاني است كه خبر تحويل آب به ديگري را آورده اند و يا براي خبرگيري از نوبت آبياري خود آمده اند.
همان طور كه پيش تر از اين گفته شد. هر زارع پس از آنكه آب را به زارع بعدي تحويل داد. پاي پياده به خانه ي فنجان مي آيد و خبر تحويل و تحول آب را مي دهد. در اين زمان تعداد ريگ هاي داخل كاسه ي همان نهر كه در آن تحويل و تحول آب صورت گرفته را مي شمارند. هر ريگ
نشانه اي يك فنجان و هر دانه ي خرما نشانه ي يك دونگ است. از زماني كه زارع به خانه ي فنجان رسيد. حساب او قطع و براي نفر بعدي حساب جديدي باز مي گردد.
گاه اتفاق مي افتد كه زارع يا زارعاني نسبت به زمان فنجان مورد استفاده اعتراض دارند. در اين حال اعضاي شوراي آبياري و پاره اي از ريش سفيدان و معتمدان جمع مي شوند. فنجان معيار كه به رسم امانت در نزد مولف يا يكي از معتمدان است آورده مي شود. در حضور جمع هر دو فنجان را بر آب مي گذارند. چنانچه تفاوتي وجود داشت. مولف موظف است كه در كوتاه ترين زمان ممكن فنجان را تعمير كند.
تاس و فنجان که ابزار سنجش زمان در کاریزهای کاخک هستند. هر کاسه ی سبز نیز بیانگر یک نهر
مولف و پنگوکش در حال پیمانه کردن زمان
یکی از بخش آب های کاریزهای کاخک
لایروبی و کول گذاری کاریز تگ ری یکی از کاریزهای هفت گانه کاخک
مادر چاه کاریز تگ ری، آب از کف می جوشد.
مظهر کاریز تگ ری، این عکس در زمان لای روبی کاریز گرفته شده است.